loading...
پایگاه قرآنی-فرهنگی دارالقرآن
sohrabp بازدید : 1190 دوشنبه 09 بهمن 1391 نظرات (0)

روزی پیامبر(صلی الله علیه و آله) به اصحاب فرمودند: "بر شما باد به سلاح انبیاء" پرسیدند: "یا رسول الله ! سلاح انبیاء چیست؟" فرمود: دعا .


دعا

دعا و نیایش با پروردگار جهان فقط خواستن حاجت از او نیست! همین ارتباط داشتن به تنهایی نوعی روش تربیتی است که خداوند برای رشد و تربیت انسان، قرار داده است و از اینرو به دعا امر کرده است پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: "خداوند کسانی را که در دعا اصرار می ورزند دوست دارد."

sohrabp بازدید : 1324 دوشنبه 09 بهمن 1391 نظرات (0)

عملی که 10 گناه را  حذف می‌کند!

 

 


 

رفتن به مسجد از مستحبات مۆکد است اما در دین اسلام برای این عمل احکامی صادر شده است تا علاوه بر حفظ قداست خانه خدا تأثیرات حضور در این مکان مقدس بر افراد صد چندان شود.

 

 

جهت مطالعه کامل مقاله به ادامه مطالب مراجعه فرمایید.

 

 

خادم القرآن بازدید : 1249 شنبه 07 بهمن 1391 نظرات (0)

وجود صانع ـ شناخت خداوند

مناظره امام صادق(ع) با طبيب هندي (منكر خدا) 1

طبیبی بود اهل یكی از شهرهای هندوستان، كه زیاد پیش امام صادق ـ علیه‌السّلام ـ می‌آمد و همیشه درباره عقیده خود، با امام صادق ـ علیه‌السّلام ـ بحث می‌كرد. یك روز در حالیكه مشغول كوبیدن هلیله‌ای[1]بود تا برای ساختن دارو آماده شود، باز سخن‌های سابق را پیش كشید و گفت: جهان همیشه بوده و همیشه خواهد بود، درختی می‌روید، و درختی از بین می‌رود، یكنفر متوّلد می‌شود و دیگری می‌میرد. و چنین پنداشت كه هیچگونه دلیلی، ادعای مرا در مورد شناخت خدا تأیید نمی‌كند، و این عقیده، سنتی است كه از پیشینیان به ما به ارث رسیده و كوچكترها به تقلید از بزرگترها یاد گرفته‌اند، و تنها راه شناخت موجودات گوناگون ، حواس پنجگانه است. سپس گفت: با توجه به اینكه تنها راه شناخت، حس است، شما از چه راهی برای شناخت خدا استفاده می‌كنید؟ امام: از راه عقل و دلیلهای عقلی. 

لطفا ادامه مطلب را مطالعه بفرماييد:

امین جوانمرد بازدید : 1380 پنجشنبه 05 بهمن 1391 نظرات (0)


وَ مِنَ الْنَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتغَآءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ


و از مردم کسی است که برای کسب خشنودی خدا، جان خود را می ‏فروشد و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.

لطفا ادامه مطلب را مطالعه بفرماييد

خادم القرآن بازدید : 4738 چهارشنبه 04 بهمن 1391 نظرات (6)

سلام دوست عزیز

در این پست برای شما عزیزانی که دوست دارید با خدا ارتباط بیشتری داشته باشید ، احادیث استغفار از گناهان را جمع آوری کرده ام تا با عمل کردن به آنها و ترک گناه بتوانیم دل حضرت مهدی علیه السلام را شاد کنیم .

خادم القرآن بازدید : 1201 سه شنبه 03 بهمن 1391 نظرات (0)

روایتی از کرامت امام رضا (ع) توسط حاج حسین یکتا

سلام امام رضا(ع) - من معصومه هستم دختر یه رفتگر کرجی که 11 تا بچه داره
پول ندارم خودم بیام مشهد .دادم یکی از دوستام که داشت میومد مشهد برات بیاره...

ادامه مطلب را مطالعه فرماييد:

خادم القرآن بازدید : 1388 سه شنبه 03 بهمن 1391 نظرات (0)

بسم الله الرحمن الرحيم

در رابطه با مراسمي كه با عناوين مختلفي همچون عيد الزهرا ، عمركشون و يا جشن تاج گذاري حضرت مهدي(عج) توسط برخي ار افراد سالهاي متمادي در اقسي نقاط كشور برپا مي گردد ، مطالبي جمع اوري شده است كه خدمتتان تقديم مي گردد:

**********************************************

 امام صادق ( عليه السلام ) وقتى كه ميشنود يكى از ياران آن حضرت در مسجد با صداى بلند از دشمنان اهل بيت بدگوئى ميكند ميفرمايد

: «ما له لعنه اللّه! تعرّض بنا

 

لطفا به ادامه مطلب رجوع كنيد
امین جوانمرد بازدید : 1468 چهارشنبه 27 دی 1391 نظرات (0)

به گزارش فارس، به مناسبت ایام سوگواری سرور و سالار شهیدان حضرت امام حسین علیه‌السلام، گفت‌وگوی مشروحی با حجت‌الاسلام والمسلمین علی بهجت درباره دیدگا‌ه‌های حضرت آیت الله بهجت درباره امام حسین و عزاداری انجام دادیم که گزیده‌ و مطالب مهم این گفت‌وگو از زبان حجت‌الاسلام علی بهجت تقدیم مخاطبان گرامی می‌‌شود.

 

خداوند هرگز از سه چیز نمی‌گذرد

 پدرم بارها می‌‌گفت: خداوند هرگز از سه چیز نمی گذرد؛ یکی شرک، دوم خون انسانها و سومی آبرو و عزت یک انسان است.

هیچ کس حق ندارد عزت یک انسان را از او بگیرد. یزید می‌خواست عزت امام حسین (ع) را از او بگیرد و ایشان فرمود هرگز ذلت را نمی‌پذیرم.

عالم در مقابل اهل بیت، ارزشی ندارد

پدرم می‌فرمود: با آن همه کمالات و مقامات که اهل بیت(ع) دارند، تمام عالم هیچ نسبتی با آنها ندارد و اصلا عالم در مقابل آنها ارزشی ندارد. خدا می‌داند چه عظمتی دارند و در عالم چه خبر است. حیف است که در عالم یک نفر آدم عادی از آنها عزیزتر زندگی کند.

همه مصائب امام حسین (ع) به اختیار خودشان بود

می‌گفتند: حضرت سیدالشهدا (ع) با اختیار خود آن‌همه مصائب و شهادت و اسارت اهل و عیال خود را تحمل نمود. زیرا در روز عاشورا بر آن حضرت عرضه می‌شد که یا نصر و پیروزی را انتخاب کن و یا لقاءالله را و ایشان در کمال اختیار، انتخاب کرد.

آیت‌الله بهجت می‌فرمود سیدالشهدا (ع) لقاءالله و وصال عاشق به معشوق را انتخاب کرده بود و با اختیار خود آن مقامات عالیه را طی کرد. کسانی که همراه ایشان ماندند هم از مخلصان واقعی بودند.

کار امام حسین (ع) شاهکار خلقت است

پدرم می‌گفت آنها معاهده و پیمان اساسی را که با خدا داشتند، انجام دادند. آنها پای آرمان خویش ایستادند و جان دادند. کار امام حسین (ع) شاهکار خلقت است. کار به این عظیمی را فقط ایشان انجام داده است. شاید دیگران هر کدام یک خصوصیت را داشته‌‌اند اما جمع بین همه اینها را فقط یک نفر دارد و آن اباعبدالله (ع) است.

تأکید آیت‌الله بهجت بر شش گوشه ساختن ضریح جدید اباعبدلله (ع)

هیئت امنای ساخت ضریح به دیدن آیت‌الله بهجت آمدند و اصرار داشتند که چون ضریح قبلی را شش امامی‌‌ها ساخته‌‌اند، به شکل شش گوشه ساخته‌ شده است و حالا ما این ضریح را بزرگتر کنیم و چهار گوشه بسازیم. آیت‌الله بهجت فرمود که نه همان شش گوشه باشد که هیئت امنای آن، در جزوه‌‌شان نوشتند که به دستور ایشان همان شش گوشه ساخته شود.

گریه بر سیدالشهدا (ع) افضل مستحبات و از نماز شب بالاتر است

پدرم گریه بر سیدالشهدا علیه‌السلام را افضل مستحبات و حتی از نماز شب بالاتر می‌دانست. ایشان می‌گفت این حرف چیست که می‌گویند گریه یعنی چه؟ خیلی از انبیاء از خوف خدا بکاء داشته‌اند. آیا از شوق لقاء خدا بکاء نداشتند؟ گریه از شوق رسیدن به معشوق حقیقی عالم داشته‌اند.

خود انبیاء برای امام حسین (ع) گریه می‌کردند. آنها وقتی عظمت کار امام حسین (ع) را درک کردند، اشکشان جاری شد و توسل پیدا کردند. این مسئله، تک بودن و عظمت کار امام حسین (ع) را نشان می‌دهد.

پدرم می‌گفت: خیال می‌کنم گریه بر سیدالشهدا (ع) از افضل مستحبات باشد. گریه بر سیدالشهدا (ع) از همه مستحبات بالاتر است حتی از نماز شب!

گریه، اذن دخول و محرم شدن انسان است

پدرم می‌گفت: گریه، رابطه انسان با آن طرف عالم است. گریه، واسطه و رابطه است. وقتی که می‌خواهید وارد حرمی شوید و پا به حریمی بگذارید، طلب اجازه می‌کنید و اذن دخول می‌گیرید. می‌گویید یا خداوند وارد شوم؟ یا پیامبر وارد شوم؟ یا امام وارد شوم؟ در روایت است که اگر برای اذن دخول زیارت امام حسین (ع) اشک از چشمت جاری شد، بدان اجازه داده شده است.

پس این اشک رابطه انسان با ماوراء است. این اشک یک نشانه است. یک رمز است. فقط یک اتفاق فیزیکی نیست.

پدرم تأکید داشت خود گریه یک اذن و اجازه است. مثل چراغی است که روشن می‌شود و برای تو نشانه است. اگر اشکی آمد، علامت این است که به تو اذن داده‌اند. این عین عبارت آقاست.

آیت‌الله بهجت، 50 سال هر هفته مراسم داشتند و خودشان جلوی در می‌نشستند

مسئله روضه اباعبدلله (ع) اینقدر برای آیت‌الله بهجت مهم بود که حدود 40، 50 سال هرهفته مجلس داشتند و ایشان حاضر نبود به این سادگی این کار را ترک کند. حتی در حال مریضی اصرار داشت که این مجلس باید برقرار شود و اصرار داشت که خودش باید حضور داشته باشد. خیلی برایش مهم بود که از اول مجلس حضور داشته باشد.

سالها این مجلس روضه در منزل ایشان بود و پدرم درها را باز می‌کرد و خودش دم در می‌نشست و برای هرکسی که وارد می‌شد، احترام می‌کرد. هیچ وقت اینگونه نبود که برای شخصیت خاصی بلند شود و برای همه این احترام را قائل می‌شد.

استاد آیت‌الله بهجت پای سماور می‌نشست و در روضه سیدالشهدا علیه‌السلام چای می‌داد

ایشان می‌گفت: استاد بزرگ ما، مرحوم غروی کمپانی (آیت الله کمپانی اصفهانی) که از لحاظ علمی در سطح بالایی بود، در مجالس روضه ابا عبدالله (ع) پای سماور می‌نشست و چای می‌داد.

هر مجلسی برای هر امامی برگزار می‌کنید آخرش با امام حسین (ع) تمام کنید

مطلب دیگری که پدرم در این روضه‌ها بر آن اصرار داشت این بود که مجلس به مناسبت هر امامی که برگزار شده بود، باید آخرش به امام حسین (ع) ختم می‌شد.

ایشان تأکید می‌کرد امام حسین (ع) منشأ همه اینهاست و اینقدر بزرگ است که همه اینها به او متوسل می‌شدند. نه تنها امامان، بلکه قبل‌تر از آن پیامبران نیز به ایشان متوسل می‌شدند.

این توسلات انسان را خدایی می‌کند

سفارش پدرم همیشه این بود که خدا می‌داند این توسلات برای انسان چه می‌کند. این توسل برای انسان یک ارتباط است. چطور وقتی یک لامپ را به برق وصل می‌کنیم، نور می‌دهد. انسان اگر به اینها متوسل شود، اسباب وصل می‌شود.

انسان وقتی به آنها متصل شود، انگار به خدا متصل شده است. این توسلات انسان را خدایی می‌کند. نظر ایشان این بود که انسان هرچه می‌تواند در این زمینه کم نگذارد. لذا خود ایشان با آخرین توانش می‌آمد.

وصیت‌نامه آیت الله بهجت درباره عزاداری برای امام حسین (ع)

ایشان در وصیت‌نامه خود ذکر کردند که بعد از من از ثلث مانده‌هایم، مجلس عزا و روضه سید‌الشهدا (ع) را اقامه کنید.

ایشان می‌گفت اگر من در عمرم 50 سال مراسم گرفتم، کم است و بعد از من شما باز هم برایم مراسم روضه اباعبدلله (ع) را بگیرید.

زیارت عاشورا را هر روز با صد لعن و صد سلام می‌خواند

آیت‌الله بهجت هر روز زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام می‌خواند و بارها می‌گفت: آقایی از خدا خواسته بود تا زیارت عاشورایش هیچ روزی ترک نشود حتی در روز مرگش. ایشان نمی‌گفت که این درخواست خود من است. در حالیکه ما می‌دیدم خودش هر روز این کار را می‌کرد.

ایشان روز یکشنبه رحلت کرد. یک روز قبلش که شنبه بود، دیدم ایشان مشغول خواندن زیارت عاشورا شده بود و هنگامی که برای رفتن به درس جلوی در ایستاده بود، صد لعن و صد سلام را با تسبیح می‌شمرد. آن روز از همه روزها سرحال‌‌تر بود.

شرکت در مجالس روضه سیدالشهدا (ع) تعظیم شعائر است

یکی از کارهای ایشان این بود که در مراسم مختلفی که برای اباعبدلله (ع) گرفته می‌شد، به اندازه توانشان شرکت می‌کردند. از زمان قدیم که من بچه بودم، ایشان به شرکت در این مجالس التزام داشت. شرکت در مجالس این بزرگواران را عظمت بخشیدن به یاد و نام آنها می‌دانست.

لذا می‌گفت شرکت در این مجالس تعظیم شعائر است. ما باید به شعائر خود عظمت بخشیده و عزیز نگه داریم و برایمان مهم باشد و به آنها اعتنا کنیم و برایشان وقت بگذاریم و عمر عزیز خود را صرف آن کنیم.

این روزها لبخند هم نمی‌زد

مطلب دیگر اینکه خنده ایشان اصولا صدا نداشت و همیشه در حد یک لبخند بود. اما در این روزها ایشان اصلا همان لبخند را هم نداشت و پیوسته گرفته بود و به یاد امام حسین (ع) در حزن بود و می‌گفت: همین به یاد آنها بودن را فقط خدا می‌داند چقدر اجر دارد.

در مجالس، ‌برتری‌ها و امتیازات اهل بیت (ع) را بگویید

ایشان اصرار داشت وقتی مجلس می‌گیرید، برتری‌ها و امتیازات اهل بیت (ع) را بگویید. فضائل و مناقب این حضرات را بگویید و نسبت به این قضیه ابراز احساسات کنید. حتی اگر گریه و اشک شما نمی‌آید، حالت گریه به خود بگیرید و در حال حزن باشید. تباکی کنید.

شرکت در مراسم امام حسین (ع) همان محبت ذی‌القربی و اجر رسالت پیامبر (ص) است

آیت‌الله بهجت همیشه می‌گفت شرکت در مجالس سیدالشهدا (ع) محبت به ذی‌القربای پیامبر (ص) است. در آیه قرآن است که شما به ذی‌القربای پیامبرتان محبت کنید. پیامبر (ص) فرمود من پیامبر شما بودم و از شما چیزی نمی‌خواهم و اجر و مزدی جز محبت به نزدیکانم نمی‌خواهم.

پدرم می‌گفت شرکت در مراسم امام حسین (ع) همان ابراز عشق و محبت است. همان دوستی و محبت ذی‌القرباست که خداوند دستور داده است. این شرکت در مراسم اجر رسالت پیامبر (ص) است. شما به این نیت برو و به خدا بگو تو گفتی و من هم آمدم. من همان محبتی را که تو می‌خواهی انجام می‌دهم.

امین جوانمرد بازدید : 1239 چهارشنبه 27 دی 1391 نظرات (0)

بسم رب المهدی

سلام بر شما منتظران گرامی

این هفته با سیره حکومتی امام مهدی( عج) در خدمت شما بزرگواران هستیم

711v9z 300x199  سيره حكومتي امام مهدي( عج)

سیره حکومتی امام
هر حاکمی در حکومت و بخش های مختلف مدیریت خود شیوه ای مخصوص دارد که این خود از مشخصه های حکومت اوست. امام موعود و مهدی منتظر علیه السلام نیز وقتی حکومت جهان را به دست گیرد در تدبیر نظام جهانی خود روش و متد خاصی دارد. گرچه در ضمن مباحث گذشته به گوشه هایی از شیوه عملکرد آن حضرت اشاره شد ولی به جهت اهمیت موضوع مناسب است در این مجال به گونه مستقلّ به آن بپردازیم و در زلال سخنان پیامبر اکرم و امامان معصوم علیهم السلام شیوه حکومتی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را بهتر و بیشتر بشناسیم.
آنچه در ابتدا باید بر آن تأکید شود این است که روایات، یک تصویر کلّی از سیره آن بزرگوار به دست داده است و آن عبارتست از اینکه سیره امام مهدی همان سیره و روش پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله است و آنگونه که پیامبر در زمان ظهور خود با جاهلیت بشری در همه ابعاد آن مبارزه کرد و اسلام ناب که ضامن سعادت دنیا و آخرت است را بر محیط خود حاکم کرد، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز با ظهور خود با جاهلیت جدید که دردناکتر از جاهلیت قدیم است بر خورد خواهد کرد و ارزشهای اسلامی و الهی را بر ویرانههای جاهلیت مدرن، بنا خواهد کرد.
از امام صادق علیه السلام درباره سیره حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف سؤال شد، فرمود:
یصنَع کَما صنَع رسولُ اللّه صلی الله علیه و آله یهدم ما کانَ قَبلَه کَما هدم رسولُ اللّه صلی الله علیه و آله اَرَالْجاهلیۀ ویستَأنف الاِْسلام جدیداً.۳
امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف مانند پیامبر اسلام عمل خواهد کرد (و) همانگونه که پیامبر آنچه از روش جاهلیت (در میان مردم مرسوم) بود از میان برد، همینگونه روشهای جاهلی پیش از ظهور خود را نابود خواهد ساخت و اسلام را از نو پی ریزی خواهد کرد.
این سیاست کلّی امام موعود علیه السلام در زمان حاکمیت اوست. البته شرایط زمانی متفاوت، موجب تغییراتی در شیوه اجرا و حکومت داری می شود که در روایات مطرح گردیده و ما در بخشهای جداگانه به آنها میپردازیم.


جهت خواندن متن کامل به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

 

امین جوانمرد بازدید : 1225 چهارشنبه 27 دی 1391 نظرات (0)

پاکیزگی و آراستگی

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند زیبایى و آراستگى را دوست مى‏دارد و ژولیدگى و فقیرنمایى را نمى‏پسندد؛ چون نعمتى به بنده خویش عطا كند، دوست دارد اثر آن را بر وى ببیند. پرسیدند: چگونه؟ فرمود: یُنَظِّفُ ثَوْبَهُ وَ یُطَیِّبُ رِیحَه‏ و ...با نظیف پوشى، استفاده از عطر و ... [1]

زن و مرد مسلمان به خصوص در حیطه زندگی خانوادگی لازم است تا به این سفارش گوهر بار عنایت ویژه داشته باشند؛ هم خانم خانه وظیفه دارد که در نظافت و آراستگی به گونه ای باشد که توجه همسرش را به خود جلب کند و هم مرد خانه. بی توجهی به این دستور، ممکن است توجه همسر را به نامحرمی منحرف کند که به ظاهر خود می رسد و این یعنی به صدا در آمدن زنگ گناه.

امام رضا علیه السلام این خطر را گوشزد کرده و به نقل از پدران بزرگوار خود می فرماید:

أَنَّ نِسَاءَ بَنِی إِسْرَائِیلَ خَرَجْنَ مِنَ الْعَفَافِ إِلَى الْفُجُورِ مَا أَخْرَجَهُنَّ إِلَّا قِلَّةُ تَهْیِئَةِ أَزْوَاجِهِنَّ

زنان بنى اسرائیل از عفت و پاکى دست برداشتند و این مسئله هیچ سببى نداشت جز آن که شوهران آنان، خود را نمى‏آراستند.

سپس آن حضرت افزودند: وَ قَالَ إِنَّهَا تَشْتَهِی مِنْكَ مِثْلَ الَّذِی تَشْتَهِی مِنْهَا[2] ؛ زن هم از مرد همان انتظارى را دارد که مرد از او دارد.

توجه: در شریعت اسلام زنان و دختران باید خود را از نگاه نامحرم بپوشانند. بنابراین بانوان محترم باید توجه داشته باشند که این آراستگیِ برای شوهر، در معرض دید نامحرمان قرار نگیرد. متاسفانه دیده می شود برخی از زنان و مردان مسلمان، عکس این سفارش عمل می کنند و لباس پاکیزه و ظاهر آراسته را فقط برای میهمانی‌ها و محیط بیرون از خانه قرار می دهند و بی رنگ و روترین لباسها را در برابر همسر، به تن می‌کنند و بعد هم از همسر خود گله دارند که چرا آنگونه که باید به او توجه نمی کند.

این احساس رضایت است که زندگی را حتی با کم هم در کام انسان شیرین و لذت بخش می گرداند و اگر این احساس رضایت نباشد اگر انسان ثروتمندترین فرد کره زمین هم باشد باز در رنج نداشته ها افسرده و دل نگران خواهد بود

فراهم کردن رفاه خانواده

امام رضا علیه السلام در روایتى به پیروان خود توصیه می کند براى ایجاد گشایش در زندگى و رفاه اهل خانه بکوشند:

صَاحِبُ النِّعْمَةِ یَجِبُ عَلَیْهِ التَّوْسِعَةُ عَنْ عِیَالِه‏[3] ؛ افرادى که از نعمتى برخوردارند باید برای اهل خانواده خود اسباب رفاه و آسایش را فراهم سازند.

شاید ذکر این نکته ضروری باشد که در هر کاری پرهیز از افراط و تفریط اصل مهمی است که باید رعایت شود. بی شک مراد از این روایت رفاه زدگی و فراموشی مستمندان نیست. توسعه دادن در اینجا در برابر سخت گرفتن در مایحتاج زندگی خانواده است.

در روایت دیگری از امام رضا علیه السلام می خوانیم:

یَنْبَغِی لِلرَّجُلِ أَنْ یُوَسِّعَ عَلَى عِیَالِهِ لِئَلَّا یَتَمَنَّوْا مَوْتَهُ.[4]

یعنى شایسته است مرد بر اهل خانه (از لحاظ مخارج زندگى) سخت‏گیرى نکند تا این که آنان مرگ او را از خداوند درخواست کنند.

از این دو روایت فهمیده می شود مرد خانه و یا کسی که مسئولیت درآمد و خرید بر عهده اوست تا جایی که اسراف و تبذیر نباشد و در جامعه اسلامی فاصله طبقاتی فاحش ایجاد نکند باید در جهت رفاه و آسایش خانواده خود بکوشد؛ نه سخت بگیرد و نه بی حساب و بی توجه به نیازمندان جامعه، هر روز بیشتر از دیروز تلاش کند که خانواده اش مرفه تر شوند.

برآیند این دو روایت، همان معنای اعتدال در مخارج زندگی است که در دیگر روایات به آن توصیه شده است مانند این روایت که امام رضا علیه السلام فرمود:

لَا یَسْتَكْمِلُ عَبْدٌ حَقِیقَةَ الْإِیمَانِ حَتَّى تَكُونَ فِیهِ خِصَالٌ ثَلَاثٌ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ وَ حُسْنُ التَّقْدِیرِ فِی الْمَعِیشَةِ وَ الصَّبْرُ عَلَى الرَّزَایَا.[5]

بنده به حقیقت ایمان دست نمى‏یابد، مگر هنگامى كه از سه خصلت برخوردار باشد: فهم و بینش عمیق از دین، اندازه نگاه داشتن خرج و مخارج و پایداری بر بلاها.


قناعت به روزی مقدّر

قناعت و راضی بودن به همان مقداری که روزی ما شده است از فضایل بسیار با ارزشی است که امروز نیاز جامعه ماست. احساس نارضایتی مدام از وضعیت اقتصادی خود و بدبین بودن به خدا و خلق خدا، پیامدهای مخرب روحی و روانی خاص خود را دارد که به وضوح می توان آن را در گفتار و رفتار افراد مشاهده کرد.

این احساس نارضایتی اگر بسان موتور حرکتی سبب تلاش و کوشش در جهت رفع کاستی ها و زدودن تنبلی ها باشد؛ نه تنها مضر نیست؛ بلکه وقتی کاستی ها برطرف و هدف والا برگزیده شد دیگر خبری از آن احساس نارضایتی هم نخواهد بود؛ اما سخن در این است که گاه این احساس نارضایتی به شکل کاذب و همیشگی ظهور و روان انسان را درگیر خود می کند؛ درمان چنین بیماری آزار دهنده ای چیزی جز التزام به قناعت و رضایت به داده حق، نخواهد بود.

مرد خانه و یا کسی که مسئولیت درآمد و خرید بر عهده اوست تا جایی که اسراف و تبذیر نباشد و در جامعه اسلامی فاصله طبقاتی فاحش ایجاد نکند باید در جهت رفاه و آسایش خانواده خود بکوشد؛ نه سخت بگیرد و نه بی حساب و بی توجه به نیازمندان جامعه، هر روز بیشتر از دیروز تلاش کند که خانواده اش مرفه تر شوند

برای همین امیرالمومنین علیه السلام می فرماید:

هر كس به روزىِ خداداده راضى باشد، از آن چه در اختیار دیگران است، اندوهگین نگردد.[6]

و این احساس رضایت است که زندگی را حتی با کم هم در کام انسان شیرین و لذت بخش می گرداند و اگر این احساس رضایت نباشد اگر انسان ثروتمندترین فرد کره زمین هم باشد باز در رنج نداشته ها افسرده و دل نگران خواهد بود.

از این رو امام علی علیه السلام فرمود:

هر كس به آن چه از دنیا كه كفایتش كند، راضى شود، كم‏ترین بهره دنیا براى او بس است؛ و آن كس كه به آن چه از دنیا كه كفایتش كند، راضى نشود، هیچ چیزِ دنیا وى را كفایت نكند.[7]

امام رضا علیه السلام در این باره می فرماید:

مَن رَضِیَ بِالقَلیلِ مِنَ الرِّزقِ قَبِلَ اللّهُ مِنهُ الیَسیرَ مِنَ العَمَلِ؛ ومَن رَضِیَ بِالیَسیرِ مِنَ الحَلالِ خَفَّت مَۆونَتُهُ وتَنَعَّمَ أهلُهُ، وبَصَّرَهُ اللّهُ داءَ الدُّنیا ودَواءَها، وأخرَجَهُ مِنها سالِما إلى دارِ السَّلامِ.[8]

هر كه به روزى اندك رضایت دهد، خداوند نیز به عمل اندك او راضى مى‏شود؛ و هر كه به حلال اندك خشنود باشد، سبكبار است و خانواده‏اش از نعمت بهره مى‏برند و خداوند او را به درد و درمان دنیا بینا مى‏سازد و به سلامت از دنیا به سوى آخرت مى‏برد.

کسانی که قناعت بر آنها گران و رضایت به داده حق، برایشان دشوار است در این روایت امام رضا علیه السلام دقت بیشتری کنند؛ بخوانند و آثار رضایتمندی را به قلب خود تفهیم کنند و به نفس خود نهیب زنند که:

ای نفس! از چه رو مرا با مشغول کردن به حرص و طمع گرفتار اندوه دائمی کرده ای و از این همه فیض و رحمتی که رضایتمندی به همراه دارد محروم ساخته ای؟

 

پی نوشت:

1.       امالی شیخ طوسی ره ، ص275

2.       مکارم الاخلاق ص81

3.       کافی 4/11

4.       من لایحضره الفقیه 2/68

5.       تحف العقول ص 446

6.       کافی 8/19

7.       کافی 2/140

8.       کافی 8/347


منبع اینترنتی:تبیان

امین جوانمرد بازدید : 1572 چهارشنبه 20 دی 1391 نظرات (1)

قرآن الکریم

دل مجروح را شفا قرآن
دل پر درد را دوا قرآن
تو كلام خداي را بي‎شك
گر نيي طوطي و حمار و اشك
اصل ايمان و ركن تقوي دان
كان ياقوت و گنج معني دان
هست قانون حكمت حكما
هست معيار عادت علما
نزهت جانها ستايش اوست
سلوت عقلها نمايش اوست
آيت او شفاي جان تقي
رايتش درد و اندهاي شقي
عقل و نفس از نهاد او حاجز
فصحا از طريق آن عاجز
عقل كل را فكنده در شدت
نفس كل را نشانده در عدت
سنائي

*حوزه علمیه میبد*

امین جوانمرد بازدید : 1230 دوشنبه 18 دی 1391 نظرات (0)
 آيا چشم زخم از نظر قرآن واقعيت دارد يا خرافه است؟


مقدمه:

تاثير چشم و نيروهاي مرموز آن از دير زمان مورد توجه بشر بوده است. شايد نتوان تاريخ دقيقي براي شروع اين عقائد يافت اما آنچه مسلم است انسان‌ها در اثر تجربيات روزمرّه و برخي نقل‌هاي تاريخي و ديني به اين مطلب اعتقاد پيدا كرده‌اند هر چند كه در اين بين خرافاتي نيز راه يافته است كه نيازمند پالايش است.

تعريف چشم زخم:

نيروي مرموزي است كه در چشم برخي انسان‌ها وجود دارد كه ممكن است با يك نگاه مخصوص، طرف مقابل را بيمار يا هلاك كند.278

چشم زخم از منظر قرآن كريم

به نظر مي‌رسد در قرآن، آيه‌اي كه به صراحت از «چشم زخم» سخن گفته باشد وجود ندارد اما در قرآن آياتي وجود دارد كه در مورد «چشم زخم» به آن استناد شده است از جمله:

1. قرآن كريم در سوره‌ي قلم آيه‌ي 51 مي‌فرمايد:

«وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ»؛ و مسلماً نزديك بود كساني كه كفر ورزيدند هنگامي كه آگاه كننده (= قرآن) را شنيدند با چشمانشان تو را بلغزانند و مي‏گويند: «قطعاً او ديوانه است.»

شأن نزول آيه‌ي شريفه

الف. برخي مفسران در شان نزول اين آيه نقل كرده‌اند كه در مورد گفتار برخي مخالفان ولايت علي(ع) در روز غدير خُم بود كه به پيامبر(ص) (در هنگامي كه دست علي(ع) را براي امامت بالا برد) نگاه كردند و گفتند: به چشمان او نگاه كنيد مثل چشم ديوانگان مي‌چرخد. پس جبرئيل آمد و آيه‌ي فوق نازل شد.

ب. بعضي مفسران نقل كرده‌اند كه در قبيله‌ي بني اسد افرادي بودند كه قدرت چشم زخم داشتند و برخي از آنها مي‌خواستند پيامبر(ص) را چشم زخم بزنند كه آيه‌ي فوق به اين مناسبت نازل شد.279

بررسي:

با توجه به سياق و لحن آيه كه مي‌فرمايد: «نزديك است كه كافران با چشم، تو را بلغزانند» مي‌توان از ميان اقوال، اين قول را پذيرفت كه: «اين آيه كنايه از نگاه‌هاي بسيار غضب آلود است مثل اينكه مي‌گوئيم فلان كس آنچنان بد به من نگاه كرد كه گويي مي‌خواست مرا با نگاهش بخورد يا بكشد»280

و آيه در مقام بيان نوعي نگاه خشم آلود، و چشم غرّه رفتن است به طوري كه طرف مقابل را بترساند و از جاي خود بلغزاند و از ميدان بِدَر كند.

2. در سوره يوسف آيه‌ي 67 مي‌فرمايد:

«وَقَالَ يَا بَنِيَّ لاَ تَدْخُلُوا مِن بَابٍ وَاحدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُّتَفَرِّقَةٍ...»281

در آيه شريفه آمده كه حضرت يعقوب(ع) از فرزندش مي‌خواهد كه از يك در وارد نشوند بلكه از چند در وارد شوند علت اين امر چيست؟

«گروهي از مفسران گفته‌اند: علت اين بوده كه برادران يوسف از جمال كافي بهره‌مند بودند (اگر چه يوسف نبودند ولي برادران او بودند) و هم قامت‌هاي رشيد داشتند، و پدر نگران بود كه جمعيت يازده نفري كه قيافه‌هاي آنان نشان مي‌داد از يك كشور به مصر آمده‌اند، توجه مردم را به خود جلب كنند، او نمي‌خواست از اين راه چشم زخمي به آنها برسد.

بخشي از اين چشم زخم، حق است و از نظر علمي نيز بوسيلة سياله مغناطيسي مخصوصي كه از چشم بيرون مي‌پرد، قابل توجيه مي‌باشد، هر چند عوام الناس آنرا با مقدار زيادي از خرافات آميخته‌اند.»282

چشم زخم از منظر عقل و علم:

اثر عميق چشم در ديگران كه موجب هلاكت يا بيماري آنها شود از نظرعقلي محال نيست. چه اينكه بسياري از دانشمندان امروز معتقدند در بعضي از چشم‌ها نيروي مغناطيسي خاصي نهفته شده كه كارايي زيادي دارد حتي با تمرين و ممارست. مي‌توان آن را پرورش داد. خواب مغناطيسي از طريق همين نيروي مغناطيسي چشم‌هاست.

در دنيايي كه «اشعه‌ي ليزر» كه شعاعي است نامرئي، مي‌تواند كاري كند كه از برخي سلاح‌هاي مخرب ساخته نيست؛ پذيرش وجود نيروي در بعضي از چشم‌ها، كه از طريق امواج مخصوص در طرفِ مقابل اثر بگذارد چيز عجيبي نخواهد بود.

و بسياري نقل كرده‌اند كه افرادي را ديده‌اند كه داراي اين نيروي مرموز چشم بوده‌اند بنابراين اين امور از نظر عقل و علم ممكن است.

چشم زخم از ديدگاه روايات:

در نهج البلاغه مي‌خوانيم: «العين حق و الوتي حق»284

«چشم زخم حق است و توسل به دعا براي دفع آن نيز حق است»

در برخي روايات از امام صادق(ع) نقل شده كه براي جلوگيري از چشم زخم (توسط خود انسان) يا چشم خوردن سه مرتبه بگويند: «ما شاء الله لاقوة الا بالله العلي العظيم»285

و در برخي روايات ديگر حكايت شده است كه ذكر خدا را بگويد كافي است.286

جمع بندي و نتيجه‌گيري:

در قرآن كريم به صراحت از «چشم زخم» سخني به ميان نيامده است، ولي در روايات اشاراتي به اين نيروي مرموز چشم شده است، و از نظر عقل و علم نيز مانعي جهت پذيرش «چشم زخم» نداريم اما بايد توجه داشت كه اين مطالب به معناي پذيرفتن همه خرافاتي كه در اين زمينه رايج است، نمي‌باشد.

به عبارتي انسان نمي‌تواند كسي را متهم به داشتن «چشم زخم» (چشم شوري) كند؛ و از طرف ديگر براي نجات از «چشم زخم» نمي‌توان هر راه حل خرافي را پذيرفت و دنبال كرد.

پاورقي:

278 . تفسير نمونه، ج 24، ص 424.

279 . تفسير صافي، فيض كاشاني، ج 5، ص 215 (روايت اول را از كافي و دومي را از مجمع البيان نقل مي‌كند)

280 . ر.ك: تفسير نمونه، ج 24، ص 429.

281 . و گفت: «اي پسران من، از يك در وارد نشويد، و از درهاي مختلف وارد شويد؛ و هيچ چيزي را كه از طرف خدا (حتمي شده) است از شما دفع نمي‏كنم.

282 . تفسير نمونه، ج 13، ص 29.

283 . تفسير نمونه، ج 24، ص 426.

284 . نهج البلاغه، حكمت 546.

285 . ر.ك: مكارم الاخلاق، طبرسي(ره)، ص 445 و بحارالانوار، ج 63، ص 26.

286 . بحارالانوار، ج 63، ص 25.


منبع:eporsesh.com

امین جوانمرد بازدید : 1284 دوشنبه 18 دی 1391 نظرات (0)

 

ويژگيهاي انسان از نظر قرآن چيست؟


متن پاسخ: از نظر قرآن، انسان موجودي است برگزيده از طرف خداوند، خليفه و جانشين او در زمين، نيمه ملكوتي و نيمه مادي، داراي فطرتي خداآشنا، آزاد، مستقل، امانتدار خدا و مسؤول خويشتن و جهان، مسلّط بر طبيعت و زمين و آسمان، ملهَم به خير و شرّ، وجودش از ضعف و ناتواني آغاز مي‏شود و به سوي قوّت و كمال سير مي‏كند و بالا مي‏رود، اما جز در بارگاه الهي و جز با ياد او آرام نمي‏گيرد، ظرفيّت علمي و عملي‏اش نامحدود است، از شرافت و كرامتي ذاتي برخوردار است، احياناً انگيزه‏هايش هيچ گونه رنگ مادّي و طبيعي ندارد، حق بهره‏گيري مشروع از نعمتهاي خدا به او داده شده است، ولي در برابر خداي خودش وظيفه‏دار است.
در عين حال، همين موجود در قرآن مورد بزرگترين نكوهشها و ملامتها قرار گرفته است:
«او بسيار ستمگر و بسيار نادان است.» احزاب/72
«او نسبت به پروردگارش بسيار ناسپاس است.» حج/66
«او آنگاه كه خود را مستغني مي‏بيند طغيان مي‏كند.» علق/6 و 7
«او عجول و شتابگر است.» اسراء/11
«او هرگاه به سختي بيفتد و خود را گرفتار ببيند ما را در هر حال (به يك پهلو افتاده و يا نشسته و يا ايستاده) مي‏خواند؛ همينكه گرفتاري را از او برطرف كنيم گويي چنين حادثه‏اي پيش نيامده است.» يونس/12
«او تنگ چشم و ممسك است.» اسراء/100
«او مجادله‏گرترين مخلوق است.» كهف/54
«او حريص آفريده شده است.» معارج/19
«اگر بدي به او رسد جزع كننده است و اگر نعمت به او رسد بخل كننده است.» (معارج/20 ـ 21


منبع:eporsesh.com

امین جوانمرد بازدید : 1067 دوشنبه 18 دی 1391 نظرات (0)
آيا در قران به صورت مستقيم به چادر به عنوان حجاب اشاره شده است؟


پاسخ: در سوره نور، آيه 31 در مورد حجاب خداوند مي‏فرمايد: «و قل للمومنات يغضضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن و لا يبدين زينتهن الا ماظهر منها وليضربن بخمرهن علي جيوبهن...؛ و به زنان با ايمان بگو ديدگان خود را [از هر نامحرمي] فرو بندند و پاكدامني ورزند و زيورهاي خود را آشكار نگردانند مگر آنچه كه از آن پيداست و بايد روسري خود را بر گردن خويش [فرو [اندازند...». (اين آيه در چند بخش به وظيفه زنان در زمينه نگاه، پوشش و... پرداخته است).
1- آيه درباره احكام نگاه كردن بانوان به مردان است.
2- آيه: [ولا يبدين زينتهن الا ماظهر منها...] درباره احكام حفظ و رعايت حجاب شرعي در مقابل نامحرم است.
واژه «ابداء» كه در آيه شريفه آمده است به معناي اظهار و آشكار نمودن است و مراد از «زينت» در آيه شريفه مواضع و جايگاه‏هاي زينت است؛ مانند: محل زينت‏هاي گوناگون از بدن كه ابداء و آشكار نمودن آنها جايز نيست مگر مواردي كه استثناء شده است؛ مانند: محل انگشتري (كه انگشتان دست و خود دست است) و محل سرمه كشيدن (كه چشمان است).
واژه «خُمُر» كه در آيه شريفه وارد شده است لباس و جامه‏اي است كه بانوان با آن سر خود را مي‏پوشانند و بر سينه خود آويزان مي‏نمايند و معناي اين قسمت از آيه چنين است كه با اطراف خمر و مقنعه خود سرها و موها و شانه و سينه خود را بپوشانند.
براي آگاهي بيشتر ر.ك: الميزان، ج 15، ص 111 و 112.
دانشمندان و فقيهان نيز در بحث از آيه شريفه، روايات وارده را متذكر شده و مورد بحث قرار داده‏اند؛ از جمله مرحوم آيت‏اللّه‏حكيم در ج 14 كتاب فقهي مشهور «مستمسك العروة‏الوثقي»، ص 27 مي‏گويد: در روايت صحيحه فضيل از امام صادق(ع) مي‏گويد: «از حضرت درباره نگاه به ساق دست زنان پرسيدم كه آيا از جمله زينتي است كه خداي سبحان در قرآن مي‏فرمايد: «ولا يبدين زينتهن الا لبعولتهن»؟ حضرت فرمود: «آري آنچه به زير خمار و مقنعه است زينت است و آنچه زير دستبند است زينت است». (به نقل از وسائل‏الشيعه، كتاب نكاح، ابواب مقدمات نكاح، باب 109، ح 1) مقصود اين است كه صورت و دو كف جزء زينتي كه بايد پوشيده شود نيست و سر و گردن و ساق جزو زينتي است كه بايد پوشيده شود (خلاصه فرمايش آقاي حكيم) در روايت موثقه زرارة از امام صادق(ع) در آيه شريفه كه فرمود: «الا ما ظهر منها» مي‏فرمايد: «زينت ظاهر و آشكار سرمه و انگشتري است» (به نقل از همان منبع حديث 3) و اين دو در صورت و در كف مي‏باشند (و هم‏چنين به حديث 4 و 5 باب نيز كه مضمون مشابه دارند استدلال نموده است)
نتيجه:
بيشتر فقها از اين بخش آيه استفاده كرده‏اند كه پوشش براي زن به جز صورت و كفين در صورتي كه باز بودن منشأ فساد و انحراف نشود در مقابل نامحرم واجب است.
3- ولا يبدين زينتهن الا لبعولتهن... حكم مواردي را كه زنان مي‏توانند در آنجا حجاب خود را برگيرند و زينت پنهان خود را آشكار سازند بيان كرده است.
4- ولايضربن بارجلهن... براي حفظ عفت عمومي و دور نگه‏داشتن افراد جامعه از عوامل شهوت‏زا، به زنان دستور داده شده است حتي از رساندن صداي خلخالي را كه در پاي دارند به گوش مردان بيگانه خودداري كنند. مي‏دانيد كه تصريح به خلخال پا، تخصيص را نمي‏رساند بلكه هر چيزي را كه سبب شعله‏ور شدن آتش شهوت است شامل مي‏شود. پس آنچه در قرآن و روايات به آن پرداخته شده اصل پوشش است و تصريحي به چادر يا مانتو نشده. هر پوششي كه موجب جلب نظر نامحرم و مفسده نباشد از نظر اسلام پذيرفته است و معلوم است كه پوشش هاي جائز همه در يك سطح نيستند و بعضي بهتر مي باشند و آنها كه چادر را معرفي مي كنند از جهت بهتر بودن آن نسبت به بقيه پوشش ها است.
براي آگاهي بيشتر ر.ك:
1- الميزان، ج 16، ص 339
2- تفسير نمونه، ج 14، ص 434 - 454
3- مسأله حجاب، شهيد مطهری

منبع:eporsesh.com

امین جوانمرد بازدید : 1264 دوشنبه 18 دی 1391 نظرات (0)
متن سوال: منشا اين كه مي گويند چادر حجاب برتر است چيست ؟


متن پاسخ: حجاب منحصر در چادر و حتي مانتو نيست ، بلكه هرلباسي كه غير از وجه و كفين ( دست ها تا مچ ) را بپوشاند و موجب تحريك و جلب توجه نامحرم نگردد كافي است ولي بايد توجه داشت كه همان طور كه بقيه واجبات داراي مراتب مختلفي مي باشندحجاب نيز داراي مراتب خوب ، متوسط و خوب تر است و چادرحجاب برتر بانوان محسوب مي گردد .در اين جا چند نكته وجود داردكه براي روشن شدن آنها بايد ديد اساساً فلسفه حجاب چيست ؟حجاب دو فلسفه اساسي دارد كه با يكديگر ارتباط تام دارند : 1 ) مصونيت زن در برابر طمع ورزي هاي هوس بازان . 2 ) يپشگيري ازتحريكات شهواني خارج از ضوابط و هنجارهاي الهي و تامين سلامت و بهداشت معنوي جامعه . حجاب با چنين نقش و كاركردمهم و اساسي پيامي قاطع و كوبنده با خود دارد، و آن اين است كه دربرابر همه مردان اجنبي نوعي هشدار و اعلام ( ( دور باش ! ) ) مي دهد،اكنون بايد ديد چه عواملي در رساندن اين پيام و اثرگذاري آن موثراست : 1 ) حدود و ميزان پوشش : بدون شك هر اندازه بدن زن پوشيده تر باشد نقش نيرومندتري در دورسازي ديدگان نظاره گر ايفامي كند .اگر نگاه هاي آلوده را همچنان كه در روايات آمده است ( ( تيرهاي زهرآلود شيطان ) ) بدانيم ، پوشش زن همانند قوسي است كه تير از آن كمانه مي كند و منحرف مي شود و از اصابت و نفوذ در هدف باز مي ماند .بر عكس هر اندازه بدن زن برهنه تر باشد تيرهاي شيطاني را بيشتر متوجه خود ساخته و از آن آسيب خواهد ديد .از همين روست كه چادر را حجاب برتر شناخته اند، زيرا با وجود شرايطديگر، بيشترين پوشش و مطمين ترين مصونيت را فراچنگ مي آورد.2 ) كيفيت پوشش : ميزان ضخامت و حتي كيفيت دوخت لباس خودبخش مهمي از حجاب را تشكيل مي دهد بدون شك لباس هاي نازك و تنگ و بدن نما فرودگاه پيكان مسموم شيطان و موجب خيره شدن چشم هاي هرزه و آلوده و به فساد كشاننده جامعه است . در مقابل لباس هاي غيربدن نما، ديده ها را از خود دور مي سازد، و سلامت معنوي نفوس را تامين مي كند .3 ) رنگ ها : ترديدي نيست كه برخي ازرنگ ها ديده ها را خيره مي سازد، و پاره اي ديگر نگاه ها را از خودمي راند و دور مي سازد .اكنون سوال مي شود كداميك از اين دو براي تامين حجاب واقعي و مصونيت معنوي جامعه و خيره نكردن چشم ها و بر نيفروختن آتش شهوت مفيدتر است ؟ مگر ما درجامعه اي زندگي نمي كنيم كه ميليونها جوان در اوج غريزه جنسي به سر مي برند و در سخت ترين شرايط جواني از امكان ازدواج محرومندو كافي است با اندك جرقه اي شعله هاي غريزه در وجودشان برافروخته شود و به انواع گناهان و ناراحتي ها مبتلا گردند؟ پس چرابه هر وسيله ممكن - حتي با گزينش رنگ مناسب لباس در جامعه - به سلامت ديني و روحي و رواني آنان كمك نكنيم و موجب جلب توجه آنان و قرارگرفتن شان در دام مفاسد نشويم ؟ در عين حال علماي دين نسبت به خصوص رنگ ها تاكيد چنداني نكرده ، ولي براين مساله پاي مي فشارند كه لباس نبايد موجب جلب توجه و عواقب سو ناشي از آن باشد .از اين رو است كه در طول تاريخ زنان مسلمان به ميل خود لباس مشكي را براي حجاب برگزيدند و اين سنت حسنه مورد تقرير و پذيرش پيامبر ( ص ) و امامان ( ع ) قرار گرفت ، زيرا آنان به اين وسيله احساس امنيت و مصونيت بيشتري مي كردند، ( ر.ك : حجاب در اديان الهي ، محمدي آشناني ) . 4 ) شيوه هاي رفتاري : طرزصحبت و چگونگي راه رفتن و ... نيز بخشي از حجاب به معناي وسيع كلمه است . حفظ وقار و متانت هم همان نقشي را دارد كه پوشش زن دارد و عدم رعايت آن نيز برآيندي چون برهنگي در پي دارد .از اين رو قرآن مجيد يكي از صفات خوب زنان مومن را كه دررفتار دختران شعيب بيان مي كند همان ( ( حيا ) ) و وقار است. 

منبع:eporsesh.com

امین جوانمرد بازدید : 1990 دوشنبه 18 دی 1391 نظرات (1)
متن سوال: واژه حجاب به چه معناست؟


متن پاسخ: كلمة حجاب هم به معناي پوشيدن است و هم به معني پرده و حاجب. بيشتر استعمالش به معني پرده است. اين كلمه از آن جهت معني ومفهوم پوشش مي دهد كه پرده وسيله پوشش است. وشايد بتوان گفت كه به حسب اصل لغت، هر پوششي حجاب نيست. آن پوششي حجاب ناميده مي شود كه از طريق پشت پرده واقع شدن صورت گيرد. وظيفه پوشش كه اسلام براي زنان مقرر كرده است بدين معني نيست كه از خانه بيرون نرود، زنداني كردن و حبس زن در اسلام مطرح نيست. پوشش زن در اسلام اين است كه زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گري و خودنمايي نپردازد. آيات مربوطه همين معني را ذكر مي كند، و فتواي فقهاء هم مؤيّد همين مطلب است.(1)
به عبارت ديگر، حجاب معناي هر چيزي است كه حقيقتي را بپوشاند. بعضي از حقايق را بايد پوشاند تا از گزند نااهلان مصون بماند. مثل گوهر عفت زن، و بعضي از حقايق نبايد در حجاب قرار گيرند مثل فضائل اخلاقي و مقام والاي انساني، كه حيف است در حجاب تعلّقات دنيا قرار گيرد.
حجاب چهرة جان مي شود غبارتنم خوشا دمي كزين چهره پرده برفكنم
حافظ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع و مآخذ :
1. مسأله حجاب، شهيد مطهري، ص62

منبع مطلب:eporsesh.com

امین جوانمرد بازدید : 1609 دوشنبه 18 دی 1391 نظرات (0)
متن سوال: چرا خداوند قرآن را نازل كرد؟


متن پاسخ: خداوند بزرگ در آيات متعددي از قرآن كريم، علت نزول قرآن را بيان كرده است، افزون بر آن، از مجموع آيات قرآن، هدف از نزول آن فهميده ميشود. اهداف نزول قرآن، به طور خلاصه عبارتند از:
1. هدايت بشر: "شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَّ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْءَانُ هُدًي لِّلنَّاسِ وَ بَيِّنَـَتٍ مِّنَ الْهُدَيَ وَالْفُرْقَان...;(بقره،185) ماه رمضان ]همان ماه[ است كه در آن، قرآن فرو فرستاده شده است ]كتابي[ كه مردم را راهبر و ]متضمن[ دلايل آشكار هدايت و ]ميزان تشخيص حق از باطل است..."[
گرچه قرآن، براي هدايت همة انسانها است; ولي تنها خوبان (پرهيزكاران و نيكوكاران) از اين چراغ فروزان الهي استفاده ميكنند و انسانهاي بد، تلاش ميكنند اين چراغ الهي را خاموش سازند، امّا هيچ گاه نخواهند توانست چنين كاري بكنند.
2. بيم دادن و ترساندن بشر از مخالفت با فرمان خداوند; "...وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَـَذَا الْقُرْءَانُ لاِ ئُنذِرَكُم بِهِي وَمَنبَلَغ...;(انعام،19)...و اين قرآن به من وحي شده است تا با آن، شما و هر كس را ]كه پيام به او[ برسد، هشدار دهم..."
3. بيان قوانين و احكام زندگي; بشر موجودي است كه اجتماعي زندگي ميكند. (مدني بالطبع) زندگي اجتماعي، نيازمند قانون است. قانون را بايد كسي قرار بدهد كه به تمام جوانب انسان و آينده و گذشته او آگاه باشد، و تنها خدا است كه چنين ويژگي دارد. خداوند به وسيلة نزول قرآن، قوانين و احكام زندگي فردي و اجتماعي بشر را بيان كرده است; گرچه جزئيات آن را پيامبر و امامان: بيان كردهاند.
قرآن ميفرمايد "لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَـَتِ وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَـَبَ وَ الْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط;(حديد،25) ما پيامبران خود را با دلايلي روشن فرستاديم و همراه آنان كتاب ـ آسماني ـ و ميزان ـ ملاك شناخت حق از باطل و قوانين ـ فرستاديم تا مردم قيام به عدالت كنند."
و باز ميفرمايد: "إِنَّ هَـَذَا الْقُرْءَانَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَم;(اسرأ،9) اين قرآن به راهي كه دشوارترين راههاست، هدايت ميكند. و به مؤمناني كه نيكوكارند بشارت ميدهد كه براي آنها پاداش بزرگي است."(ر.ك: تفسير نمونه، آيت اللّه مكارم شيرازي و ديگران، ج 5، ص 179 و 343; ج 11، ص 365، ج 13، ص 158، دارالكتب الاسلامية.)

منبع:http://eporsesh.com

تعداد صفحات : 11

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • ساعت
    ساعت فلش مذهبی
    آمار سایت
  • کل مطالب : 901
  • کل نظرات : 413
  • افراد آنلاین : 13
  • تعداد اعضا : 3308
  • آی پی امروز : 129
  • آی پی دیروز : 126
  • بازدید امروز : 214
  • باردید دیروز : 143
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 8
  • بازدید هفته : 357
  • بازدید ماه : 3,892
  • بازدید سال : 101,737
  • بازدید کلی : 5,535,333
  • آمار به روایت وبگذر