شهید "حسن تهرانی مقدم" از همان ابتدای کودکی در مسجد زینب کبری(س) واقع در سرچشمه، با فرهنگ انقلاب و امام خمینی(ره) آشنا بود.
گفتنی است؛ لقب پدر موشکی ایران از ناحیه جمهوری اسلامی به ایشان تثبیت شد.
منبع: www.yjc.ir
شهید "حسن تهرانی مقدم" از همان ابتدای کودکی در مسجد زینب کبری(س) واقع در سرچشمه، با فرهنگ انقلاب و امام خمینی(ره) آشنا بود.
گفتنی است؛ لقب پدر موشکی ایران از ناحیه جمهوری اسلامی به ایشان تثبیت شد.
منبع: www.yjc.ir
خم ابروی کجت قبله ی محراب من است
تاب گیسوی تو خود راز تب وتاب من است
روز گذشته هم زمان با رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن (ع) یادوراه شهدای روستای شیرآباد با حضور خانواده های شهدا و امام جمعه محترم ، نماینده محترم شهرستان تالش ، فرماندهی و جانشین سپاه ناحیه تالش ، رئیس بنیاد شهید شهرستان ، رئیس اداره آموزش و پروش همراه با معاونین و دیگر مسئولین شهرستانی برگزار گردید.
در ابتدای این مراسم بنای یادبود شهدای روستای شیراباد افتتاح گردید.بعداً امام جمعه شهرستان حاج آقا انصاری به ایراد سخنرانی پرداختند بعدا مداح اهل بیت حاج سلیم افتخاری مداحی کردند در پایان مراسم هم جناب شکری نماینده مردم تالش در مجلس گزارش مختصری از دیدار خود با ریاست محترم جمهوری را ارائه کردند.
متن کامل در ادامه مطلب
مداحی شهید گمنام سلام که توسط مداح
گرامی اهل بیت مجتبی رمضانی اجرا شده است
مورد استقبال مردم ولایتمدار زیادی قرار گرفت به همین سبب
این مداحی بسیار ارزشمند و پر محتوا برای دانلود قرار گرفت
جهت دانلود به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.
سرفه کرد و از کنار من گذشت، چفيه پوش آشناي اين محل
او هنوز سر به زير و ساده است، مردِ با خداي اين محل
مي تواني از نگاه زرد او، خوشه هايي درد را دروکني
با عبور او چه تازه مي شود! رنگ و بوي جاي جاي اين محل
مي شناسمش من آن چنان، که تو کوچک و بزرگ اين محله، نيز
تکيه گاه اعتماد کوچه است، پنجه ي گره گشاي اين محل
سرفه مي کند و طعم جبهه را، در هواي کوچه، مي پراکند
بوي دودهاي شيميايي آه! خاطرات مرد هاي اين محل
گرچه ذره ذره آب مي شود، پيش چشم هاي گريه ناک من
او هنوز، سر به زير و ساده است، پنجه ي گره گشاي اين محل
خدایا پیکرم آتش گرفته
دل غم پرورم آتش گرفته
شهادت نامه را با خون نوشتم
ولیکن دفترم آتش گرفته
خودم دیدم کنار قتلگاهم
که قلب مادرم آتش گرفته
خودم دیدم کنار نهر علقم
لب آب آورم آتش گرفته
خودم دیدم که از تیر سه شعبه
گلوی اصغرم آتش گرفته
خودم دیدم سکینه داد می زند
که عمه چادرم آتش گرفته
الا ای خواهرم زینب کجایی
لباس دخترم آتش گرفته
ز هرم ناله هل من معینم
صدایم، حنجرم آتش گرفته
شاعر:سید مجتبی شجاع