روش قرآن در طرح مسئله حجاب
به صورت فایل pdf قابل دریافت می باشد.
جهت دانلود به ادامه مطلب رجوع فرمایید.
برخی از سوره ها و آیات مربوط به حجاب عبارتند از: ۱٫ سوره نور، آیات ۳۰، ۳۱، ۳۳ و ۶۰; ۲٫ سوره احزاب،، آیات ۳۵، ۵۳، ۵۵، و ۵۹٫ از نظر شرع اسلام زن باید بدن و موی خود را از مرد نامحرم بپوشاند; ولی پوشاندن صورت و دست ها از مچ به پایین واجب نیست.[۱] حکم پوشش در مکان هایی که درمعرض دید نامحرم است باید اجرا شود; فرقی نمی کند که نامحرم در منزل یا غیر منزل باشد; حتّی در مورد افراد نامحرمی که همیشه با انسان ارتباط دارند، این حکم و امثال آن جاری است.
در مورد حجاب واجب، کافی است که زن به هر وسیله ای که می تواند خود را بپوشاند و لباس خاصّی شرط نیست; ولی پوشیدن لباس های تنگ و چسبان و همچنین لباس های زینتی اشکال دارد.[۲]
خداوند متعال در سوره نور آیه ۳۱ خطاب به زنان مؤمن می فرماید که وظیفه دارند زینت هایی را که معمولا پنهان است، در نزد نامحرمان بپوشانند.
(وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَـتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَـرِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ وَ لاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَآئِهِنَّ …; (نور، ۳۱)
و به زنان با ایمان بگو: چشم های خود را ]از نگاه هوس آلود[ فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را جز آن مقدار که ظاهر است، آشکار ننمایند و ]اطراف [روسری های خود را بر سینه خود افکنند ]تا گردن و سینه با آن پوشانده شود[ و زینت خود را آشکار نسازند، مگر برای شوهرانشان یا پدرانشان و ...). اگر چه مهم، رعایت حجاب است و پوشیدن چادر، الزامی ندارد، ولی چادر، بهترین نوع حجاب و نشانه ملی زنان جامعه ایرانی است. مانتو و مانند آن، اگر چه با شرایطی مناسب است، اما چون سبب نمایان شدن اندام و برجستگی های بدن زن می شود، ممکن است منشأ تحریک و فساد باشد. عقل انسان بین خوب و خوب تر، قطعاً خوب تر را انتخاب می کند; بنابراین، چادر عاقلانه تر و بهتر است.[۳]
بقیه در ادامه مطلب
قرآن کتابی است که در ابعاد مختلف زندگی، آدمی را رهنمون است و همچون خورشیدی فروزنده، کس یارای انکار خصائص و ویژگیهای گوناگون وجودی آنرا ندارد و هر کس به سهم خویش و به اندازه ظرف درونیش از بحرلایزال آن رفع عطش میکند. در این قسمت آرای مختلف از بزرگان و اندیشمندان غیر مسلمان را در خصوص آن بررسی مینماییم که به نوبه خود بیانگر فراگیر شدن تعالیم آسمانی این کتاب الهی است و البته یادآوری این نکته ضروری است که هر اندیشمند، از زاویه دید خود به قرآن نگریسته است و بدیهی است که قادر به کشف تمام ابعاد و ویژگیها و همچنین عمق معارف آن نبوده باشد.
1-آلبرت اینشتاین (1955 - 1879): "قرآن کتاب جبر یا هندسه یا حساب نیست، بلکه مجموعهای از قوانین است که بشر را به راه راست، راهی که بزرگترین فلاسفه دنیا از تعیین و تعریف آن عاجزند، هدایت میکند."
2-ویل دورانت (متولد 1885): "رفتار دینی در قرآن شامل رفتار دنیوی نیز هست و همه امور آن از جانب خدا و به طریق وحی آمده است. قرآن شامل مقرراتی دربرگیرنده: ادب، تندرستی، ازدواج، طلاق، رفتار با فرزندان و حیوانات و بردگان، تجارت، سیاست، ربا، دین، عقود، وصایا، امور صناعت، مال، جریمه و مجازات و جنگ و صلح است. قرآن در جانهای ساده، عقایدی آسان و دور از ابهام پدید میآورد که از رسوم و تشریفات ناروا و از قید بتپرستی و کاهنی آزاد است. قرآن اصول نظم جمعی و وحدت اجتماعی را در بین مسلمانان استوار کرده است."
3-ناپلئون بناپارت (1821 - 1769): "قرآن به تنهایی عهدهدار سعادت بشر است. امیدوارم آن زمان دور نباشد که من بتوانم همه دانشمندان و تحصیلکردگان تمامی کشورها را با یکدیگر متحد کنم و نظامی یکنواخت، فقط براساس اصول قرآن مجید که اصالت و حقیقت دارد و مردم را به سعادت رهبری میکند، تشکیل دهم."
4-مهاتما گاندی (1948 - 1869): "از راه آموختن دانش قرآن، هر کس به اسرار وحی و حکمتهای دین بدون داشتن خصوصیات مصنوعی، نایل میشود. در قرآن چیزی دیده نمیشود که اعمال زور را جهت برگرداندن مذهب اشخاص تجویز کند. این کتاب مقدس به سادهترین وضع ممکن میگوید: اکراه در دین وجود ندارد."
5-گوته (شاعر آلمانی) در سال 1832 گفت: "سالیان دراز کشیشان از خدا بیخبر، ما را از پیبردن به حقائق قرآن و عظمت آورنده آن محروم و دور نگهداشتند، لیکن بر اثر پیشرفت علم، عن قریب این کتاب توجه افراد بشر را به خود جلب میکند و محور افکار همگان میگردد."
6-لئون تولستوی (فیلسوف روسی): "قرآن مشتمل بر تعلیمات و حقایق روشن است. و عموم افراد بشر میتوانند از آن بهرهمند شوند."
7-برنارد شاو (فیلسوف انگلیسی) پیش بینی میکند که اروپا در آینده، دین و کتاب محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را قبول خواهد کرد.
8-دکتر مارکس (1883 - 1818): "قرآن شامل تمام پیامهای خدایی است که در تمام کتب مقدسه، عموماً، برای جمیع ملل آمده است. در قرآن آیاتی موجود است که اختصاص به طلب علم و دانش و تفکر و بحث و تدریس دارد و چارهای جز این اعتراف ندارم که این کتاب محکم، بسیاری از اشتباهات بشر را تصحیح کرد."
9-دکتر شبلی شمیل (1917 - 1853) (شاگرد ویژه داروین): "رسول و پیامبر اسلام با بلاغت قرآن، عقول بشری را متوجه خویش ساخت و آنها را در برابر کتاب خویش از خود بی خود کرد."
10-شارلس فرانسیز (استاد آمریکایی): "انجیل کتابی است که در آمریکا کسی آن را نمیشناسد ولی قرآن کتابی است که هر مسلمان با آن آشناست؛ و این ادعا گزاف نیست. ولی باید گفت که نشناختن انجیل، از خوششانسی مذهب مسیحیت است."
11-پروفسورهانری کربن (اسلام شناس معاصر فرانسوی): "اگر اندیشه محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) خرافی بود و اگر قرآن او وحی نبود، هرگز جرأت نمیکرد بشر را به علم دعوت کند. هیچ طرز فکری و هیچ بشری به اندازه محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و قرآن، آدمی را به دانش دعوت نکرده است. تا آنجا که در قرآن 95 بار از علم و فکر و عقل سخن به میان آمده است."
و البته آراء و اقوالی نظیر آنچه که در فوق آمده است، بسیار و مجال این مقاله به جهت رعایت اختصار، اندک است. لذا از نقل تمامی آنها، صرفنظر مینماییم و جویندگان را به منابع تحقیق در این موضوع، ارجاع میدهیم.
منبع:http://www.roshd.org
همه ساکت شده بودند و دیگر صدایی شنیده نمیشد. مردم او را نگاه میکردند. در این لحظه طنین سخن او در فضا پیچید. سخنی کوتاه و قاطع! برخی با تعجب و حیرت به یکدیگر نگاه کردند! گویی انتظار سخن دیگری را داشتند! دیگر منتظر نماندند. به سوی خیمهاش هجوم بردند و هرچه در آن بود را به غارت بردند، حتی زیراندازی که بر روی آن بود را از زیر پایش کشیدند و ردا و پارچهای را هم که بر دوشش بود، ربودند و به یغما بردند. او باقی ماند و خیمهای غارت شده ...
برخی در حیرت و افسوس بودند و نمیدانستند که چرا آنها با خلیفه و حاکمی که اندکی پیش، خودشان دستان او را به نشانه بیعت فشردند، این طور رفتار میکنند!؟ برخی دیگر هم به سرعت خود را به خیمه رساندند تا جلوی آنها را بگیرند. اما دیگر دیر شده بود، حسن بن علی با همان حالت از خیمهاش خارج شد و به همراه برخی از یارانش به سمت شهر حرکت نمود.
آنها در حالی که سوار بر اسب بودند، به سمت سایبانی که منتهی به شهر میشد، نزدیک گشتند؛ اما از قبل، فردی خود را در تاریکی همان سایبان، پنهان کرده بود و انگار انتظار ورود آنان را میکشید. هرچه به سایبان نزدیک و نزدیکتر میشدند، اضطراب او هم بیشتر و بیشتر میشد.
حسن بن علی به زیر سایبان رسید. دیگر وقتش بود. خنجر را در دستانش فشرد و در یک لحظه از کمین گاه خود به سوی او حمله کرد. تمام نیروی خود را جمع کرد و با خنجر کوچکی که در دست داشت، ضربه ای شدید را به او وارد ساخت، اما دستش به خطا رفت و به ران حسن بن علی اصابت کرد. شدت ضربه به قدری بود که خنجر به استخوان رسیده بود ...
یاران حسن بن علی به سرعت وارد ماجرا شدند و آن مرد را کنار زدند. شدت ضربه، امام را از حال برد و او را با همان حالت به منزلی در شهر مدائن رساندند.(1)
چند ماهی از این ماجرا گذشت تا کم کم حال امام رو به بهبودی نهاد. ایشان به سمت کوفه رهسپار شد.
به مردم خبر دادند که امام به مسجد میآید تا مجدد، دقایقی را در میانشان صحبت کند. مردم جمع شدند. حضرت وارد مسجد شد و بر روی جایگاه نشست. همه در انتظار بودند و میخواستند بدانند که امامشان بعد از گذشت چندین ماه، چه خواهد گفت؟
حسن بن علی بعد از ذکر و ثنای خداوند متعال و نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به مردم گفت: "... اى اهل عراق! از خدا بپرهیزید و درباره ما اهل بیت چنین مکنید؛ زیرا که ما امیران و میهمانان شما هستیم و ما همان خاندانى هستیم که خداوند فرموده: "همانا خداوند اراده کرده است که تنها از شما خاندان هر گونه پلیدى را بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند."
متن کامل در ادامه مطلب
أعوذُ باللَهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيم
بِسْـمِ اللَهِ الـرَّحْمَنِ الـرَّحيم
وَ صَلَّي اللَهُ عَلَي سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ ءَالِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ
وَ لَعْنَةُ اللَهِ عَلَي أعْدآئِهِمْ أجْمَعينَ مِنَ الانَ إلَي قِيامِ يَوْمِ الدّينِ
وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ الا بِاللَهِ الْعَليِّ الْعَظيم
قال الله الحكيمُ في كتابه الكريم:
قَدْ جَاءَكُم مِنَ اللَهِ نُورٌ وَ كِتَـٰبٌ مُّبِينٌ * يَهْدِی بِهِ اللَهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَالسَّلامُ وَ يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَـٰتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ يَهْدِيهِمْ إِلَی صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ.[1]
(حقّاً و تحقيقاً از جانب خداوند، نوري و كتاب آشكاري به سوي شما آمد ـ خداوند به وسيلۀ آن نور و كتاب آشكار، كساني را كه از رضا و خشنودي او پيروي كنند؛ به راههاي سلامت هدايت مينمايد؛ و با إذن خود و علم خود آنها را از تاريكيها به سوي نور ميكشاند؛ و به سوي راه راست هدايت ميكند.)
نيمۀ أوّل آيۀ اوّل اينست:
يَـٰأَهْلَ الْكِتَـٰبِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِمَّا كُنْتُم تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَـٰبِ وَ يَعْفُو عَن كَثِيرٍ.
(اي اهل كتاب حقّاً و تحقيقاً فرستاده و پيامبر ما به سوي شما آمد؛ در حاليكه بيان ميكند و پرده بر ميدارد برای شما از بسياري از آن چيزهائي را كه شما از
صفحه 92
كتابتان (تورات و انجيل) پنهان ميكرديد؛ و از بسياري از آن چيزها نيز صرف نظر مينمايد؛ و آن اُمور مختفيه و پنهان شده را بيان نميكند.)
حضرت آية الله علامۀ طباطبائي مدّ ظلّه العالي در تفسير اين دو آيه فرمودهاند:
از اينكه فرموده است: از سوي خدا به سوي شما آمد نور و كتاب مبين؛ بدست ميآيد كه آنچه آمده شده است قيام به او دارد مانند قيام بيان و يا كلام به سخنگو و يا متكلّم. و اين مؤيّد آنستكه: مراد از نور در اين آيۀ شريفه قرآن است. و بنابراين عبارت: وَ كِتَـٰبٌ مُّبينٌ عطف تفسير است؛ و مراد از نور و كتاب مبين؛ مجموعاً قرآن است.
خداوند در بسياري از موارد در قرآن كريم؛ قرآن را نور ناميده است؛ همچون آيۀ
وَاتَّبَعُوا النُّور الَّذِی اُنْزِلَ مَعَهُ [2]
(و پيروي كنند از نوري كه با پيغمبر فرود آمده است).
و همچون آيۀ: فَأَمِنُوا بِاللَهِ وَ رَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِی أَنزَلْنَا [3]
(پس ايمان بياوريد به خداوند و پيغمبر او و نوري را كه ما با او فرود فرستاديم).
و همچون آيۀ: وَ أَنزَلْنَاه إِلَيْكُمْ نُورًا مُبينًا [4]
(و ما به سوي شما نور آشكاري را فرو فرستاديم).
و احتمال ميرود مراد از نور خود رسول الله باشد، بنا بر فقرۀ صدر كلام در آيۀ: (قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنا) همچنانكه در آيۀ 46، از سورۀ 33: أحزاب، از او به چراغ نور دهنده تعبير نموده است:
يَـٰأَيُّهَا النَّبیُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَ مُبَشَّرًا وَ نَذِيرًا * وَ دَاعِيًا إِلَی اللَهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجًا مُنِيرًا.
متن کامل در ادامه مطلب
مقاله گفتار قرآن در مورد درخـتـان - گـيـاهـان - مـیـوه هـا
جهت دانلود به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.
به گزارش اروم نیوز ، رئیس این گروه تحقیق و ترمیم حسد یکی از بزرگترین دانشمندان فرانسه به نام پروفسور موریس بوکای بود، او بر خلاف سایرین که قصد ترمیم جسد داشتند، در صدد کشف راز و چگونگی مرگ این فرعون بود.
ادامه مطلب را مطالعه بفرمایید
در برخی از روایات،امامان شيعه (علیهم السَّلام) از عید نوروز یاد کرده و از آن تجلیل کرده اند . مثلا در روایتی از امام جعفر صادق(علیه السَّلام) نقل شده است که : «نوروز روزی است که پروردگار از بندگان پیمان گرفته است او را عبادت کنند و به او شرک نورزند و به فرستادگانش و امامان(علیهم السَّلام) ایمان آورند. نوروز روزی است که خورشید در آن طلوع کرده و هیچ نوروزی نیست مگر این که ما در آن روز در انتظار از میان رفتن سختی هاییم، زیرا نوروز از روزهای ما و شیعیان ماست.»(1)
در روایتی دیگر از معصوم(علیه السَّلام) وارد شده است: «چون نوروز فرا می رسد، غسل کنید؛ لباس پاکیزه بپوشید؛ خود را معطّر سازید و در آن روز روزه بگیرید.»(2)
در برابر روایات یاد شده، روایتی دیگر به حضرت موسی بن جعفر(علیه السَّلام)منسوب است که در پاسخ درخواست منصورعبّاسی که آن حضرت هنگام عید نوروز در جایی بنشیند و به دیگران تبریک و تهنیّت گوید، می فرمایند: «در اخبار جَدّم[رسول اللَّه(صلی الله علیه وآله)] خبری از این روز[نوروز] نیافتم.»(3)
مرحوم مجلسی، پس از ذکر این روایت، می گوید: «ممکن است بتوانیم این خبر را بر تقیّه حمل کنیم.»
البته اگر بتوانیم در این روز کارهایی مانند: صله أرحام و دید و بازدید از خویشاوندان، عیادت از بیماران، زیارت اهل قبور، دستگیری از مستمندان و... داشته باشیم ، مطمئناً اعمال ما در این روزها مورد تأیید بلکه تشویق دین اسلام است.
از طرف دیگر بنابر فرمایش حضرت علی (علیه السَّلام) : «هر روز که در آن نافرمانی خدا نشود، عید است.»(4)
،چنانچه در نوروز از گناه و کارهای خلاف دوری کرده و به کارهایی مشغول شویم که ما را به خدا نزدیک کند ، برای ما عید واقعی خواهد بود.
عبادت خداوند ، قرائت قرآن، نظافت خانه و لباس نو بر تن کردن ، نه تجمّل گرایی و فخر فروشی کردن ، و همچنین روزه داشتن و به دیدار دوستان و خویشان رفتن، بسیار پسندیده و ارزشمند است.
باری، اعتقاد به نامیمونی روز سیزدهم فروردین، واجب بودن سفره هفت سین و برگزاری مراسم چهارشنبه سوری، چون علّت عقلانی و شرعی ندارد، محکوم و مطرود است.
پی نوشت ها :
1) بِحارالانوار، ج 59، صص 1 -92
2) وسائلالشّیعه، ج 7
3) بِحارالانوار، ج 59، صص 2 - 100
4) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه ج 20، ص 73
واژه عيد در قرآن فقط يك بار آمده است.
(أَللّهُمَّ أَنزِل علينا مائدۀً مِنَ السَّماء تكون لنا عيداً لأَوّلنا و آخرنا و آية منك). [1]
،خدايا! نازل كن براى ما مائدهاى از آسمان كه براى اوّلين و آخرين از ما عيد باشد و نشانهاى از تو.
در تفسير اين آيه آمده است: عيد در لغت از مادّه عود به معنى بازگشت است. به روزهايى كه مشكلات از قوم و جمعيّتى برطرف می شود و بازگشتِ به پيروزيها و راحت هاى نخستين می كنند، عيد گفته می شود.
و در اعياد اسلامى به مناسبت اين كه در پرتو اطاعت يك ماه مبارك رمضان و يا انجام فريضه بزرگ حج، صفا و پاكى فطرى نخستين به روح و جان باز مى گردد و آلودگی ها كه برخلاف فطرت است از ميان می رود، «عيد» گفته شده است. و از آنجا كه روز نزول مائده، روز بازگشت به پيروزى و پاكى و ايمان به خدا بوده است؛ حضرت مسيح(ع) آن را «عيد» ناميده است. [2]
پي نوشت ها:
[1]. سوره مائده، آيه 114
[2]. تفسير نمونه، ج 5، ص 131
نقش قرآن در زندگي بشري در ابعاد مختلف فردي، اجتماعي و حتي بين المللي، قابل دقت و بررسي است كه به طور مختصر به بعضي از آنها اشاره مي شود:
يكم. انسان نيازمند ارتباط مستقيم با آفريننده و هستي بخش خود است. اين ارتباط اگر چه از طريق مناجات و رازگويي دروني و قلبي انجام مي گيرد؛ اما دسترسي به كلمات خود خداوند، بسيار لذت بخش و اطمينان آور است. چنان كه اقبال لاهوري گفته است: «اگر مي خواهي خدا با تو سخن بگويد، قرآن بخوان».
اين ويژگي به طور كامل، تنها براي قرآن مجيد باقي مانده است و هيچ كتاب آسماني ديگر، چنين جايگاهي ندارد.
دوم. انسان در تكاپو و جست و جوي آگاهي هاي صحيح و معارف بلند و پرمعنا است. البته با استفاده از تجربيات بشري و تلاش هاي علمي، به بسياري از آگاهي ها مي توان دست يافت؛ اما براي اطمينان به درستي يافته هاي خود و آگاهي به آنچه براي او دست نايافتني است، نياز به يك منبع اصيل و غني بسيار محسوس است؛ چنان كه از زبان امام راحل(ره) گفته شده است: «اگر قرآن نبود، درهاي معرفت بر ما بسته بود».
قرآن مجيد در اين باره جايگاه ممتازي دارد. تعريفي كه قرآن از انسان دارد «إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً»؛ بقره (2)، آيه 30. و تعريفي كه قرآن از خداوند ارائه كرده است: «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ ءٌ»؛ شوري (43)، آيه 11.، همراه با بيان صفات جمال و جلال و تعريفي كه از نظام هستي و حيات و شعور همگاني موجودات ارائه داده «وَ إِنْ مِنْ شَيْ ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ»؛ رعد (13)، آيه 13. و بياني كه از پيوستگي و هماهنگي منظم همه كرات و افلاك و زمين و آسمان دارد «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها وَ النَّهارِ إِذا جَلاَّها وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها...»؛ شمس (91)، آيه 4 - 1.
و... نيازمندي همه جامعه بشري و پويندگان راه حق و حقيقت را به اين كتاب آسماني ضروري و آشكار ساخته است؛ زيرا بعضي از دانش ها به جز از طريق قرآن، براي بشر دست يافتني نيست: «وَ يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ»؛ بقره (2)، آيه 151.
؛ «و آنچه را نمي دانستيد به شما ياد مي دهد...».
از جمله آگاهي هايي كه جز از طريق قرآن راهي براي دريافت آن نيست، آگاهي درباره جهان پس از مرگ و جزئيات جهان آخرت است؛ زيرا هيچ كدام از افراد بشر، تجربه تكرار و رفت و آمد آن را ندارند و درك بشري، هيچ گونه سابقه ذهني از آن ندارد. در حالي كه در سوره «واقعه»، «صافات»، «مرسلات» و... صحنه قيامت به تصوير كشيده شده است.
سوم. نقش برجسته ديگر قرآن اين است كه از سابقه تاريخ بشر، خبرهاي درست و مطابق واقع را نقل كرده و سرگذشت پيامبران و محتواي پيام آنان را - بدون هرگونه تحريف و دسيسه بشري به انسان ها رسانده است. ازاين رو قرآن حتي بر پيروان تورات و انجيل، منّت شايان توجهي دارد كه چهره پيامبران بني اسرائيل را به درستي معرفي كرده و حضرت موسي، عيسي، زكريا و... را آن گونه كه بوده اند - به دور از هر گونه تهمت و توهيني شناسانده و دست تحريف گران و دسيسه گران را نقش بر آب ساخته است. قرآن مجيد در اين باره مي فرمايد: «وَ إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسَي ابْنَ مَرْيَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَ أُمِّي إِلهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالَ سُبْحانَكَ ما يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ ما لَيْسَ لِي بِحَقٍّ»؛ مائده (5)، آيه 116.؛ «اي عيسي پسر مريم! آيا تو گفتي به مردم كه من و مادرم را همچون دو خدا به جاي خداوند بپرستيد؟! گفت: منزهي تو! مرا نشايد كه چيزي را كه حق نيست بگويم».
چهارم. نقش برجسته ديگر قرآن براي جامعه بشري، اين است كه ظرفيت جهان شمولي دارد و پيام هاي آن براي تمام مصلحان جهان و حافظان حقوق بشر، قابل اعتنا و كاربردي است. تكيه بر نقاط مشترك پيروان اديان آسماني و پايبندي به اصول انساني (مانند عدالت گستري، امانت داري و...)، تلاش براي ريشه كني هرگونه ناهنجاري، ناپاكي و اختلاف و مخالفت با حق و درستي و... همگي شاخص هايي است كه ظرفيت جهان شمولي قرآن را به نمايش گذاشته است. آيات نوراني قرآن، تمامي اصلاحگران و حق گرايان را به سوي محور وحدت و پاكي، به دور از هر گونه تعصب و خودخواهي، دعوت كرده است: «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلي كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ»؛ آل عمران (3)، آيه 64.؛ «بگو: اي اهل كتاب! بياييد بر سر سخني كه ميان ما و شما يكسان است، بايستيم كه: جز خدا را نپرستيم و چيزي را شريك او نگردانيم و برخي از ما بعضي ديگر را به جاي خدا به پروردگاري نگيرد»
بي ترديد گستردگي دانش بشر، تحولات شايان توجهي داشته و شكوفا سازي طبيعت و سلطه بر آن، به دست قدرت علمي و اطلاعاتي انسان و تجربه هاي بشري، تا حدود زيادي تأمين شده است. قرآن خود اين تحول آفريني را در گستره ظرفيت هاي انسان دانسته است: «هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فِيها»؛ هود (11)، آيه 61.؛ «خداوند شما را در زمين ايجاب كرد و وظيفه شكوفايي و آباداني و استخراج ظرفيت هاي زمين را به شما واگذار كرد».
رسالت دين و قرآن، «شكوفايي متوازن، متعادل و هماهنگ انسان» است. بر اين اساس بايد انسان را شناخت و آغاز و انجام او را دانست. بايد جايگاه انسان را در كل هستي به درستي تعريف كرد و رابطه او با خدا، خود، جامعه و طبيعت را تنظيم نمود.
رسالت علم ساخت جهان و رسالت قرآن، رشد ايمان و جهت دهي به حركت انسان است و با توجه به اسارت علم در دست برخي از انسان هاي آلوده به قدرت و ثروت و فزون خواه، ضرورت پايبندي به كتاب آسماني به دور از تحريف و يك مكتب الهي آشكار شده است.
براي آگاهي بيشتر ر.ك:
الف. محمدحسين طباطبايي، قرآن در اسلام، (دارالكتب الاسلاميه، 1372)؛
ب. عبدالله جوادي آملي، قرآن در قرآن، (مركز نشر اسراء، بهار 1378)؛
ج. عبدالله جوادي آملي، انتظار بشر از دين، (مركز نشر اسراء، 1380)؛
د. محمدتقي مدرسي، مباحثي پيرامون معارف قرآن كريم، (انتشارات محبان الحسين عليه السلام، 1379)؛
ه. محمد غزالي، نقش قرآن در جهان معاصر، انتشارات هه ژار سنندج، 1380)..
هنگامی که نوح قوم خود را نفرین کرد و هلاکت آنها را از خدا خواست(وطوفان همه را در هم کوبید)ابلیس نزد او آمد و گفت:توحقی بر گردن من داری که من میخواهم آن را تلافی کنم!!!
نوح (در تعجب فرو رفت) گفت: بسیار بر من گران است که حقی بر تو داشته باشم، چه حقی؟!!
گفت همان نفرینی که درباره قومت کردی و آنها را غرق نمودی، و احدی باقی نماند که من او را گمراه یازم، من تا مدتی راحتم، تا زمانی که نسل دیگری بپاخیزند و من به گمراه ساختن آنها مشغول شوم.
نوح (با اینکه حداکثر کوشش را برای هدایت قوم خود کرده بود، در عین حال ناراحت شد و)به ابلیس گفت: حالا چه جبرانی می خواهی بکنی؟
گفت: در سه موقع به یاد من باش!که من نزدیکترین فاصله را به بندگان در این سه موقع دارم:
منبع:
تفسیر نمونه جلد ۶، ص۱۴۲
مثالی کوتاه از اهمیت سوره توحید
در نماز بعد از سوره حمد باید یکی از سوره های قرآن خوانده شود که نماز گزار میتواند هرسوره ای را انتخاب کند(جز چهار سوره ای که سجده واجب دارند) اما در میان سوره ها سوره توحید ترجیح دارد و لذا در روایات به ما سفارش شده است در هر شبانه روز لااقل در یکی از رکعت های نمازتان این سوره را بخوانید تا از نمازگزاران واقعی باشید.
سعد بن معاذ یکی از یاران و سرداران لشگر رسول خدا(ص) بود که قبرش در قبرستان بقیع مدینه است.در تشییع جنازه او پیامبر(ص) پا برهنه شرکت کرد و فرمود:نودهزار فرشته از آسمان برای تشییع سعد آمده اند.
پیامبر(ص) از جبرئیل پرسیدند:دلیل نزول تو و این همه فرشته برای تشییع جنازه سعد بن معاذ چیست؟ جبرئیل فرمود:اودر هر حال چه ایستاده، چه نشسته، چه سواره و چه پیاده سوره((قل هو الله احد)) میخواند.
گرچه این سوره کوچک است اما محتوای آن بسیار بالاست،چنانکه امام سجاد(ع) می فرماید:خداوند چون میدانست در آینده افراد دقیق و عمیقی پیدا می شوند این سوره و همچنین آیات اول سوره حدید را نازل کرد.
منبع:کتاب نماز
تالیف:حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتی
یکی از قشنگترین آیات قران
آری اگر «قرآن» را باز کرده و تنها به ورق زدن و مطالعه ی بسیار گذرای آن بپردازیم،مشاهده می کنید که در هر چند ورقی،از این نمونه ها یافت می شود که من در این وب سایت می نویسم:
-در بنی اسرایل گوشت گاو ذبح شده را به بدن مرده ای زدند،بلافاصله زنده شد و قاتل خود را معرفی کرد(بقره 67 تا73)
-عُزَیرپیامبر(ع)صد سال پس از مرگش زنده شد،در حالی که غذای صد سا ل پیشش صحیح و سالم بود،اما الاغش متلاشی شده بود!(بقره 259)
-حضرت ذکریا(ع) در دوران کهولت سن،و سستی بدن آن هم از زنی عقیم و نازا،صاحب فرزندی به نام یحیی(ع) شد(مریم 4تا 7)
-حضرت سلیمان با هدهد و مورچه بهحث و مناظره و گفتگو میکرد!(نمل18 و 19 و27)
-آهن محکم در دست حضرت داود نرم می شد و او با دست خود زره درست میکرد(سباّ 10)
-تخت بلقیس در یک چشم بهم زدن از کشوری دور،در مقابل حضرت سلیمان حاضر شد!(نمل 40)
-«ماه»برای حضرت محمد(ص)شکافته و دو نیم شد!(قمر 1)
-حضرت ابراهیم در سنین پیری،از زنی پیر و فرتوت صاحب فرزند شد!(هود 72)
-حضرت عیسی پرنده ی گِلی را با دمیدن در آن به پرنده ی زنده ی واقعی تبدیل میکرد(آل عمران 49)
-از دل کوه سخت،شتری با بچه ی تازه متولد شده اش،برای قوم ثمود بیرون آمد!(اعراف 73)
-چاقوی حضرت ابراهیم که از تیزی وبرندگی سنگ را پاره می کرد،گلوی اسماعیل را نبرید(صافات100 تا 110)
-حضرت موسی(ع)عصایی را به سنگ زد که از آن 12 چشمه یآّ برای بنی اسرایل جوشید!(بقره 60)
حضرت سلیمان(ع) باد را تحت اختیار داشت و با آن فاصله ی شهر ها را می پیمود!(ص 36)
*گلچینی از آیه های زیبا ی قرآن برای زندگی
آیه 135 سوره آل عمران
نیکان آنها هستند که هرگاه کار ناشایست از آنها سرزند یا ظلمی به نفس خویش کنند(گناه)خدا را به یاد می آورند و از گناه خود به درگاه خود گناه و استغفار می کنند زیرا که می دانند جز خدا هیچکس نمی تواند گناه خلق را بیامرزد و آنها هستند که اصرار در کار زشت نکنند چون به زشتی معصیت آگاهند
آیه 216 سوره بقره
حکم جهاد بر شما مقرر گردید،حال آنکه بر شما ناگوار و مکروه هست،اما چه بسیار شود که شما چیزی را ناگوار و بد می دانید ولی در حقیقت به خیر و صلاح شماست(و گاهی چیزی را خوب می دانید و آن بر شما بد است) و خداوند به مصالح امور داناست و شما نادانید
آیه 108 سوره انعام
شما مومنان دشنام به آنانکه غیر خدا را می خوانند ندهید تا مبادا آنها نیز از روی دشمنی و جهالت خدا را دشنام دهند
آیه 16سوره آل عمران
اگر خدا را دوست دارید،پس مرا پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد
آیه 3 سوره طلاق
هرکس بر خدا توکل کند،خداوند او را کافی است
آیه 144 سوره آل عمران
محمد (ص) فرستاده ی خداست؛ پیش از او فرستادگان دیگری نیز بودند، آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود شما به عقب بر می گردید!؟ و هرکس به عقب باز گردد،هرگز به خدا ضرری نمی زند و خداوند به زودی سپاسگزاران را پاداش خواهد داد
آیه 114 سوره هود
ونماز را در دو طرف روز(صبح و شب) بپا دارید و نیز در ساعات تاریکی شب که البته با خوبی ها و نیکوکاری های شما بد کاریهایتان را نابود می سازید(نماز با سخن که حسنات شما،بدی ها را محو می کند)که یادآوری است برای اهل ذکر
آیه 20 سوره حدید(و مَا الحَیواةُ الدّنیا اِلّا متاعُ الغُرور)
بدانید که زندگی در دنیا چیزی جز متاع فریب و غرور نیست!
آیه 23 سوره حدید
(تقدیر حق را بدانید)تا هرگز از آنچه از دست داده اید دلتنگ نشوید و به آنچه به شما می دهدمغرور و دلشاد نگردید و خدا دوست دار هیچ متکبر خود ستایی نیست
آیه 7 سوره مجادله
هیچ رازی سه کس با هم نگویند جز آنکه خدا چهارمین آنهاست،اگر پنج کس باشند خداوند ششمین آنهاست وهمچنین بیشتر از اینها،جز آنکه هر کجا باشند او با آنهاست،سپس روز قیامت همه را به(نیک و بد)اعمالشان آگاه خواهد ساخت که خدا به کلیه امورعالم داناست
آیه 8 سوره جمعه
بگو:عاقبت مرگی که از آنها فرار می کنید شما را البته ملاقات خواهد کرد و پس از مرگ به سوی خدایی که دانای پیدا و پنهان است بازگردانیده می شوید و او شما را به آنچه می کرده اید آگاه می سازد
آیه 8 سوره آل عمران
پروردگارا دلهای ما را به باطل میل مده پس از آنکه به حق هدایت فرمودی و ما را از لطف خود رحمتی عطا فرما،که تویی بسیار بخشنده
آیه 4 سوره تغابن
او آنچه را که در آسمانها و زمین است و آنچه را که شما پنهان و آشکار کنید همه را می داند و خدا به اسرار
دلها هم داناست
آیه 1 سوره تغابن
هرچه در آسمانها و زمین است همه به تسبیح خدا مشغولند که سلطنت ملک هستی و ستایش اهل عالم برای اوست و او بر هر چیز تواناست
آیات 11 و 12 سوره حجرات
ای مردمان با ایمان هیچ گروهی از شما گروه دیگر را مسخره نکند،شاید آنها از خود اشان بهتر باشند و زنان زنان دیگر را مسخره ننمایند،شاید که مسخره شوندگان بهتر از آنان باشند و از یکدیگر عیب جویی نکنید و با لقبهای ناپسند سرزنش ننمایید و هر که توبه ننماید پس اینان ستمگرانند11 شما که ایمان دارید از بسیاری گمانها(بدبینی) بپرهیزید که بعضی گمان ها گناه است، کنجکاوی در احوال دیگران مکنید و غیبت همدیگر را نکنید،آیا دوت دارید فری از شما که گوشت مردار برادرش را بخورد؟!طوری که شما آن را بد می شمارید،از خدا بترسید که خدا توبه پذیر و مهربان است
از خداوند خواستم
از خداوند خواستم درد را از من بگیرد
خداوند گفت نه.
وظیفه ی من نیست دردت را از بین ببرم،تو خودت باید دردها را رها کنی.
از خداوند خواستم فرزند معلول مرا شفا دهد
خداوند گفت نه.
روح فرزندت سالم است،جسم هم که موقتی است.
از خداوند خواستم به من بردباری عطا کند.
خداوند گفت نه
بردباری حاصل فرعی آزمایشات سخت است،اعطایی نیست،بلکه باید آن را بدست آوری.
از خداوند خواستم به من خوشبختی بدهد
خداوند گفت نه
خوشبختی در دستان خودتان است،من به شما برکت میدهم.
از خداوند خواستم رنج را از من بگیرد.
خداوند گفت نه
رنج شمارا از جاذبه های دنیایی دور میکند؛وبه من نزدیک میکند.
از خداوند خواستم روحم را تعالی بخشد.
خداوند گفت نه
شما باید خودتان رشد کنید و من به شما شکل میبخشم تا بارورشوید.
از خداوند خواستم همه ی چیزهایی را که موجب لذت بخش بودن زندگی میشود،به من بدهد
خداوند گفت نه
به شما زندگی میدهم تا از همه چیز لذت ببرید
از خداوند خواستم به من کمک کند دیگران را همان قدر دوستداشته باشم که او مرا دوست دارد.
خداوند گفت هان.....سرانجام سر عقل آمدی.
از خداوند خواستم دوستانی بفرستد.
او شما را فرستاد.
أَعُوْذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
....وَمَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِندِ اللّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ
و پیروزی جز از جانب خداوند توانای حکیم نیست
(قسمت پایانی آیه ۱۲۶ سوره آل عمران)
صدق الله العلی العظیم
أَعُوْذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا
پس [بدان که] با دشواری آسانی است
إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا
آری با دشواری آسانی است
(آیات ۵ و ۶ سوره الشرح)
صدق الله العلی العظیم
أَعُوْذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
یَا قَوْمِ إِنَّمَا هَذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا مَتَاعٌ وَإِنَّ الْآخِرَةَ هِیَ دَارُ الْقَرَارِ
ای قوم من این زندگی دنیا تنها کالایی [ناچیز] است
و در حقیقت آن آخرت است که سرای پایدار است
(آیه ۳۹ سوره غافر)
صدق الله العلی العظیم
أَعُوْذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا
ای کسانی که ایمان آورده اید خدا را یاد کنید یادی بسیار
(آیه ۴۱ سوره احزاب)
صدق الله العلی العظیم
مسأله مهمّی که همیشه در طول تاریخ پر افتخار اسلام مایه امید مسلمانان و به ویژه «شیعیان» منتظر بوده است، وعده های تخلّف ناپذیر الهی در مورد آینده اسلام و پیروزی نهایی مؤمنان و مستضعفان و محرومان می باشد.
آیین مبین اسلام از همان آغاز پیدایش خود و حتّی از همان نخستین سال های ظهور پیامبر گرامی (صلی الله علیه وآله وسلم) پیوسته مسلمانان را به آینده ای درخشان امیدوار ساخته است.
مسلمانان و به خصوص شیعیان نیز از همان روزگار بعثت رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) تا به امروز بر اثر همان وعده هایی که پیامبر بزرگوار اسلام به وسیله آیات روحبخش و دلنواز قرآن کریم بدانها داده است، با اعتقادی عمیق و راسخ تمامی آن وعده ها را جدّی گرفته، و علی رغم همه مشکلات و مصایبی که در دوران های مختلف تاریخ اسلام دیده اند، هرگز امید خویش را از دست نداده و همواره این اعتقاد اصیل اسلامی را نصب العین خود قرار داده اند.
***متن کامل در ادامه مطلب***
مشاور رئیس جمهور سودان با بابیان اینکه مذاهب نباید برسر مسائل سیاسی با یکدیگر دچار اختلاف شوند، از قرآن کریم به عنوان پایه محکم و اساسی برای ایجاد وحدت یاد کرد.
عبدالرحیم بنعلی عضو شورایعالی مجمع تقریب و مشاور رئیس جمهور سودان ضمن تشکر از فعالیتهای مجمع تقریب مذاهب اسلامی در راستای وحدت اسلامی گفت: ما از تلاشها و جایگاه عظیم آیتالله تسخیری در راستای وحدت اسلامی تشکر میکنیم.
وی ادامه داد: این مجمع امید را در دلهای ما زنده کرده و طی سالهای گذشته شاهد پیشرفتهای بسیاری در زمینه تقریب مذاهب بودهایم و اختلاف میان مسلمانان جهان بی اساس است.
عبدالرحیم بنعلی افزود: قرآن تنها پایه محکم و اساسی برای وحدت اسلامی است.
عضو شورایعالی مجمع تقریب تصریح کرد: در اجلاسهای تقریب مذاهب در خصوص نظرات ادیان و مذاهب مختلف درباره مسئله سنت صحبت شده، چرا که این مسئله همواره در کنار قرآن کریم قرار دارد.
وی ادامه داد: مشترکات بسیاری در تمام زمینهها در ادیان و مذاهب مختلف وجود داشته و دنیای امروز به شدت به آنها نیازمند است.
عبدالرحیم بنعلی با بیان اینکه باید در این اجلاس به بررسی مسائل منطقهای و مشکلات حاد روز پرداخت، اظهارداشت: بروز مکاتب جدید فکری مانند لائیکها جوامع اسلامی را دچار دو دستگی کرده و این اتفاقی است که از سوی غرب برای تحریف اسلام طراحی شده است.
عضو شورایعالی مجمع تقریب در پایان خاطر نشان کرد: همه مذاهب باید با یکدیگر متحد شوند و نه باید بر سر مسائل سیاسی با یکدیگر دچار اختلاف شوند.
منبع:www.yjc.ir
روزی پیامبر(صلی الله علیه و آله) به اصحاب فرمودند: "بر شما باد به سلاح انبیاء" پرسیدند: "یا رسول الله ! سلاح انبیاء چیست؟" فرمود: دعا .
دعا و نیایش با پروردگار جهان فقط خواستن حاجت از او نیست! همین ارتباط داشتن به تنهایی نوعی روش تربیتی است که خداوند برای رشد و تربیت انسان، قرار داده است و از اینرو به دعا امر کرده است پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: "خداوند کسانی را که در دعا اصرار می ورزند دوست دارد."
تعداد صفحات : 5